تخلیه ذهن



طبع غمگینم منعم میکرد انگار از هر جور آهنگ تند گوش دادن

چه برسه به رپی که نه خواننده‌ش رو میشناسم نه دوست دارم فکر کنم الان داره چه بلغور میکنه فقط صدا را تا جایی که گوشی جا داشت زیاد کردم و مجازیها رو حذف کردم، همرو، وقتی خیلی حالم نامتعادل بشه میام اینجا

وقتی کلی کار و فیلم و کتاب و درس و پادکست و زندگی داشته باشم اما برم سراغ هیچ کاری کردن

میخوام یه چیزی پیدا کنم که منو مثل قلاب بکشه بالا، یه چیزی که آزارم نده، یه چیزی که به زیاده اهمیت دادنم نگه: آخی و یه لبخند مضحک

یه چیزی فراتر از فیلم و ارتباطات دوستانه و عشق سخت و دوستی کتاب و پادکست و حتی این خواننده که رسماً پرت و پلا میگه

یه چیزی که معلوم نیست چیه.


با صدای کانالت بیدار شدم، روز از این بهتر؟

اگر دختر ۱۶ ساله بودم هنوز، اینجا را با پرواز طی میکردم اما فقط لبخندی ریز :)

مرسی بیدارم کردی، کلی آدم گفتن، بیدار نشدم

کلی زنگ زد گوشی بیدار نشدم، اما با سه‌تا زنگ متفاوت مثل بقیه‌ی زنگها، بیدار شدم

من همیشه با تو بیدار شدم

با تو فهمیدم زندگی بدون عشق معنایی نداره

با تو فهمیدم به اطرافم نگاه کنم و از عالم و آدم حرف بزنم و لذت لحظه رو ببرم

با تو فهمیدم انقدر توی خودم بودن بجز مرض هیچی برام نداره

با تو فهمیدم باید عشق بورزم و دوست بدارم

با تو فهمیدم نباید دوست داشتنم رو پنهان کنم و باید اونو نشون بدم

با تو من از خودم خوشم اومد، اعتماد بنفس گرفتم، زندگی رو راحت گرفتم و گذارا و پر از خوشدلی

با تو من، بهترین من شدم


آخرین جستجو ها